روزهای دانشجویی



اولین کسی رو دوست داشتم بود

یه دوست داشتن واقعی

از اونا که همیشه خودمو کنارش میدیدم و حس میکردم باهاش اروم ترینم

دنیا بدون اون برام جهنم بود:)))))))

.

ولی الان کسی شده که درباره دوست داشتنی ترین فرد زندگیم باهاش حرف میزنم بدون اینکه ناراحت شم

 الان 6 سال گذشته هم بزرگ شدم و دیگه یه دختر دبیرستانی نیستم هم منطقی

منطقی از این لحاظ که ما هیچیمون بهم نمیخوره

اینکه ما هردو تونستیم بهم خیانت کنیم ولی عاشق واقعی اینکارو بلد نیست

دلتنگش میشم ولی نه مثه قبل که بشینم گریه کنم

ناراحت میشم که چرا نشد ولی دیگه زندگی رو برای خودم تلخ نمیکنم

ما سرنوشتمون جای دیگه هست

پیش کس دیگه

مطمئنا جفتمون اینجوری خوشحالترینیم


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بلاگ خدمات تهران تجارت الکترونیک سافت 98 خرید از بانه آهنگ های پیچ دی جی تورک 01 تا 30 آموزش خط نستعلیق و شکسته با خودکار پارسی بازار ✘ کاج برفی ✘ ساعت مچی زنانه و مردانه اورجینال «استسقاء» عطشی است که فرو نمی‌نشیند...